آبسیدین اینترتینمنت (Obsidian Entertainment) را میتوان یکی از استودیوهایی دانست که شاید تابهامروز بازیهای AAA زیادی را توسعه نداده باشد، اما بازیهای ساخته شده توسط این استودیو هرکدام کیفیت بالایی داشته و بهنحوی توانسته است مخاطبان را سرگرم کند. قطعا هواداران سری Fallout این استودیو را با بازی Fallout: New Vegas میشناسند که در زمان خود توانست یک تجربه بسیار خوب از سری فالاوت باشد. این در حالی است که با نبود نسخهای جدید از سری Diablo، استودیو آبسیدین ازطریق نسخه اول و دوم Pillars of Eternity، توانسته تجربهی لذت بخشی را در اختیار این دسته از هواداران قرار دهد. زمانیکه اولین نمایشهای The Outer Worlds، ساخته جدید آبسیدین، منتشر شد، مخاطبان یاد بازی فال اوت: نیو وگاس افتادند و از آن بهعنوان دنباله معنوی این بازی یاد کردند.
داستان بازی روایتگر نحوه سرکوبی دولتی است که بهزورگویی و پول اهمیت بسیاری میدهد؛ جاییکه نقش انسانها و حقوق انسانی کمتر از همیشه دیده میشود و دولتمردان سعی دارند دست به هر کاری بزنند تا بههدف خود برسند
تیم سازنده اعلام کرده بود که The Outer Worlds، قرار است تجربهی غنی و متفاوتی را بهواسطهی داستانسرایی خود در اختیار مخاطب قرار دهد. مدتی است که این بازی عرضه شده است و آیا The Outer Worlds، همان محصول با کیفیتی است که استودیو آبسیدین وعده داده بود؟ در جواب باید بگویم که The Outer Worlds شاید به بزرگی سایر بازیهای نقشآفرینی نباشد و در زمان بسیار کوتاهتری تمام شود، اما تیم سازنده بهخوبی توانسته است جهانی را خلق کند که بهواسطه مأموریتهای اصلی و فرعی خود، مخاطب را سرگرم میکند. داستان بازی روایتگر نحوه سرکوبی دولتی است که بهزورگویی و پول اهمیت بسیاری میدهد؛ جاییکه نقش انسانها و حقوق انسانی کمتر از همیشه دیده میشود و دولتمردان سعی دارند دست به هر کاری بزنند تا بههدف خود برسند.
بازی از جایی شروع میشود که یک دانشمند به نام فینِس ولس، شما را از سفینه Hope دزدیده و زنده میکند. ولس قصد دارد بهواسطهی شما، اعضای سفینه فضایی Hope را نجات دهد. درواقع بازیکن در نقش یک از چندین مهاجر منجمد شدهای از سفینه فضایی Hope قرار میگیرد که ۳۵ سال پیش توسط مالک سیستم هلسیون که Board نام دارد، رها شدهاند. ازطرفی هلسیون، سیستم ستارهای و کهکشان اصلی The Outer Worlds در شرایط نامساعدی بهسر میبرد و هر سیاره آن درگیر مسائل مختلفی است. کاراکتر داستان، با ورود به هر مکان و حل کردن مشکلات، جدا از اینکه داستان بازی را شکل میدهد، باید جلوی زورگوییها و تلاشهای نادرست Board را هم بگیرد تا در انتها موفق به احیای هلسیون و نجات افراد سفینه فضایی Hope شود.
یکی از مواردیکه در همان ابتدا و ورود به سرزمین Edgewater متوجه آن میشوید، این است که The Outer Worlds محصولی است که بازیکن بهواسطهی انتخابهای متفاوت باید داستان بازی را پیش ببرد. هر انتخاب شما تأثیر مستقیمی روی داستان میگذارد و اکثر مواقع بین دو راهیهایی قرار میگیرید که مجبور به انتخاب میان یکی از آنها میشوید. همین مورد باعث میشود تا داستان ارزش تکرار بالایی داشته باشد و بهواسطهی سه پایان مختلف، هربار تصمیمهای خود را تغییر میدهید تا ببینید سرنوشت کاراکترها در انتها بهکجا ختم میشود. این موارد زمانی روی واقعی خود را نشان میدهند که سازنده توانسته باشد شخصیتهایی را خلق کند که مخاطب بهخوبی با آنها ارتباط برقرار کند. از نظر شخصیت پردازی، The Outer Worlds شخصیتهایی را در دل خود جای داده که هرکدام از آنها گذشته و داستان مخصوصبه خود را دارند. منظور از شخصیتهای ذکر شده همان همتیمیهای شما هستند که به مرور زمان با آنها آشنا میشوید و بهعنوان خدمه وارد سفینه فضایی کاراکتر اصلی میشوند.
با گذشت زمان و در جریان مکالمههای مختلف، میتوانید مراحل فرعی هرکدام از آنها همتیمیهای خود را آزاد کنید
شاید در ابتدا نحوهی پیوستن آنها به تیم شما با یک مکالمه ساده انجام شود، اما با گذشت زمان و در جریان مکالمههای مختلف، میتوانید مراحل فرعی هرکدام از آنها را آزاد کنید. این مراحل باعث میشوند تا شناخت بیشتری روی تیم خود پیدا کنید و آنها را بهتر از قبل بشناسید. این در حالی است که قرار دادن بعضی از آنها در تیم خود (در مجموع دو نفر از خدمههای شما بهعنوان همراه میتوانند کاراکتر اصلی را همراهی کنند) میتوانید خط داستانیهای فرعی بیشتری را برای آنها آزاد کنید. برای مثال، زمانیکه وارد سفینه The Groundbreaker میشوید، اگر پارواتی را همراه خود داشته باشید، یک مأموریت فرعی برای شما آزاد میشود که در انتهای آن پارواتی میتواند خود را بهتر بشناسد و اعتماد بهنفس بیشتری را نسبتبه گذشته کسب کند.
The Outer Worlds جزو آن دسته از بازیهایی است که در ابتدا و شروع خود سؤالهای زیادی را در ذهن مخاطب بهوجود میآورد، اما با گذر زمان بهخوبی به تمامی آنها جواب میدهد
این در حالی است که مأموریت فرعی و داستانی مربوطبه کاراکتر الی باعث میشود تا خانواده خود را بهتر بشناسد و حق خود را در جریان سالهایی که نبوده است، پس بگیرد. بااینکه بازی در ارائه شخصیتپردازی کاراکترهای مثبت خوب عمل کرده است، اما شخصیت منفی اصلی بازی بههیچوجه نمیتواند شما را هیجانزده کند و شخصیتپردازی کم عمقی دارد. جدا از این مورد، The Outer Worlds جزو آن دسته از بازیهایی است که در ابتدا و شروع خود سؤالهای زیادی را در ذهن مخاطب بهوجود میآورد. اینکه دلیل دیر رسیدن سفینه Hope به سیستم ستارهای هلسیون چه بوده است؟ چرا Board تصمیم گرفته مهاجران این سفینه را رها کند؟ پس از مهاجرت انسانها چه اتفاقی برای زمین افتاده است و هزاران سؤال دیگر که استودیو آبسیدین بهخوبی و با گذر زمان به آنها جواب میدهد. روایت داستانی بازی با اینکه توسط شخصیت اصلی شکل میگیرد، اما هسته و شالوده اصلی آن موردی است که شما را تا آخرین لحظه سرگرم میکند.
در بخش گیمپلی The Outer Worlds با اینکه مشکلاتی را بهخود اختصاص داده است، اما در کل عملکرد بسیار خوبی دارد. با شروع بازی باید کاراکتر خود را بسازید که آبسیدین اینترتینمنت یک بخش شخصیسازی کامل و پر جزئیاتی را در دل بازی نقشآفرینی خود قرار داده است. برای پیشرفت در داستان بازی، باید مأموریتهای اصلیای را که برای شما درنظر گرفته شده است، کامل کنید. همچنین دراینمیان و سفر به سایر سیارههای هلسیون، میتوانید در را برای خود آزاد کنید که این کار ازطریق گفتوگو با NPCها انجام میشود بهعبارتی اهمیت مکالمهها و انتخاب آنها، جدا از اعمال تغییرات در داستان بازی، روی گیمپلی هم تأثیر گذار است. همچنین باتوجهبه نوع ارتقای شما از شخصیت اصلی، تعدادی دیالوگهم به مرور زمان در مکالمات بهچشم میخورد که اگر در سطح مناسب قرار نداشته باشید، نمیتوانید از انتخابهای جایگزین خود در دیالوگها استفاده کنید. بعضی از این موارد روند پیشرفت در انجام مأموریت را سریعتر میکند. برای مثال میتوانید با دروغ گفتن، جلوی یک آشوب را بگیرید یا شخص مورد نظر را متقاعد کنید که طبق خواسته شما رفتار کند.
استودیو آبسیدین بهواسطهی بخش ارتقای شخصیت در The Outer Worlds، شیوههای متفاوتی را برای بازی کردن در اختیار مخاطب قرار میدهد. با دریافت XP از انجام مأموریتها، میتوانید سطح خود را ارتقا دهید و با ارتقای هر سطح، ۱۰ امتیاز کسب میکنید. بخش ارتقای شخصیت هم به دستهبندیهای سهتایی تقسیم میشود که میتوانید امتیازهای کسب شده را به آنها اختصاص دهید. زمانیکه ارتقاهای هر دسته به رقم ۵۰ رسید، باید سایر امتیازها را به زیرمجموعههای دسته منتظر بدهید. برای مثال، یکی از دستهها از سه آیتم سلاح سنگی، سلاح سبک و هندگان تشکیل شده است. در حالت کلی، میتوانید امتیاز دسته را زیاد کنید تا تمامی آیتمهای ذکر شده به رقم ۵۰ برسند، در ادامه، زمانیکه به رقم ۵۰ رسیدند، باید آنها را بهصورت جداگانه ارتقا دهید. بهعبارتی فقط قدرت سلاح سنگین، هندگان یا قدرت سلاحهای سبک را ارتقا دهید و سایر موارد را نادیده بگیرید.
سیستم ارتقای بازی بهنحوی طراحی شده که بازیکن میتواند ساختار اولیه شیوه مبارزهای و پیشرفت در بازی را شکل دهد و در ادامه، جزئیات این ساختار را طراحی کند
این نوع سیستم ارتقا به شما اجازه میدهد تا تمرکز خود را روی موارد خاصی قرار دهید و سایر بخشها را فدای شیوهی بازی کردن خود کنید. در ادامه زمانیکه قدرت کلی کاراکتر خود را به حد نصاب رساندید، تمرکز خود را روی جزئيات بیشتری بگذارید و کاراکتر خود را دقیقتر ارتقا دهید. اگر اهل جنگیدن و مبارزه کردن نیستید، میتوانید ارتقاهای خود را به دیالوگها و بخش مخفیکاری اختصاص دهید. ازاینرو در جریان مکالمات خود با رهبران هر گروه و مواردی که جنگیدن یکی از گزینهها است، بهراحتی میتوانید با گزینههای اضافه هر مکالمه که مربوطبه سیستم ارتقای بازی است، تا حد امکان جلوی رخ دادن نبردهای بازی را بگیرید. همچنین سیستم مخفیکاری The Outer Worlds هم بدین صورت است که با ارتقای هر آیتم یا دسته مخصوص به مخفیکاری، دشمن سختتر از گذشته میتواند شما را شناسایی کند. برای پشت سر گذاشتن هر محیط یا صحنه نبرد بهصورت مخفیکاری هم تنها کافی است روی زمین بنشینید و از مسیرهای امن عبور کنید. سیستم ارتقای کاراکتر، استفاده از سلاح و لباسهای قویتر و ارتقای آنها، تنها به شخصیت اصلی ختم نمیشود؛ بلکه میتوانید از آیتمهای جدیدی که کسب میکنید، برای همتیمیهای خود هم استفاده کنید. همچنین میتوانید آنها را ارتقا دهید و مجددا در اختیار همتیمیهای خود قرار دهید.
پرکها نقش تقویت کننده را برای شما و همتیمیها ایفا میکنند
بهعبارتی کاربر در بازی The Outer Worlds جدا از اینکه باید به ارتقا و قدرت خود اهمیت دهد، باید هوای هم تیمیها را هم داشته باشد. یکی دیگر از مواردیکه به شکلدهی سیستم مبارزهای شما کمک میکند، پرکها هستند. تعداد بسیار زیادی پرک برای کاراکتر اصلی درنظر گرفته شده است که با بالاتر رفتن سطح شما و رسیدن به سطحهای مشخصی، میتوانید از آنها استفاده کنید. همچنین همتیمیهای شما هم دارای پرک هستند که میتوانید از آنها استفاده کنید. نکتهی جالب سیستم انتخاب پرک این است که در طول بازی و آسیب دیدنهای متعدد، بازی از شما سؤال میکند که آیا میخواهید پرک اضافهتر کسب کنید؟ قطعا کسب یک پرک اضافهتر بهصورت رایگان انجام نمیشود. بهعبارتی بازی از شما میخواهد تا قدرت کاراکتر خود در دستههایی را که ارتقا دادهاید، به اندازهی مشخصی کاهش دهید و در ازای این کار، یک امتیاز برای کسب پرک جدید کسب میکنید.
مبارزات و درگیریهای بازی هم هیجان مخصوصبه خود را دارد. قطعا انتخاب سلاح میتواند تاثیر بهسزایی در موفقیت شما داشته باشد. در طول بازی میتوانید دو سلاح دوربرد و دو سلاح Melee را همراه خود داشته باشید و ازطریق آن دشمنان را از بین ببرید. همچنین همتیمیهای شما هم بهواسطهی سلاحهای خود کمک حال شما هستند، اما استفاده اصلی از همتیمیها، بهخاطر مهارتهای آنها است. هر کاراکتر همراه شما یک مهارت ویژه دارد که در بازی میتوانید از آن استفاده کنید. برای مثال الی بهواسطه ریولور خود دشمنان را از بین میبرد یا فلیکس یک ضربه Melee قدرتمند را به حریف وارد میکند. جدا از این مورد، کاربرد دیگر همتیمیها، تأثیر آنها روی وضعیت کلی کاراکتر شما است. بهعنوان نمونه پارواتی یک مهندس است و میتواند نقش یک تقویتکننده را برای ارتقای دستهبندی Tech داشته باشد.
اصلیترین و بزرگترین مشکل گیمپلی بازی The Outer Worlds، دشمنان بازی است. بااینکه دشمنان هر منطقه درجهسختی مخصوصبه خود را دارند، اما در حالت کلی مکانیسم مبارزهای سادهای دارند و اصلا چالشبرانگیز نیستند. در نتیجه با کمی دقت و استفاده از ویژگی صحنه آهسته شخصیت اصلی، میتوانید آنها را از بین ببرید. ازطرفی با اینکه میتوانید به همتیمیهای خود دستور دهید که چه عملکردی در میدان نبرد داشته باشند، اما عدم پناه گرفتن در اکثر مواقع باعث میشود تا سریعا از بین بروند و در ادامه نبرد دست تنها بمانید. جدا از مشکلات مربوطبه گیمپلی، The Outer Worlds یک بازی نقشآفرینی است و توقع ما از یک بازی نقشآفرینی این است که بتواند مخاطب را در بازه زمانی طولانی سرگرم کند. این در حالی است که آبسیدین روش دیگری را پیش گرفته است. معمولا در بازیهای نقشآفرینی، سازنده بهسراغ محتویاتی میرود که شاید تعداد کمی از آنها بهمعنای واقعی کلمه سرگرم کننده باشند و اکثرا آنها، صرفا برای پر کردن جهان بازی است.
آبسیدین از تعداد مأموریتهای به نسبت کمتری برای The Outer Worlds استفاده کرده است، اما با مأموریتهای با کیفیتی سر و کار دارید
این در حالی است که بازیکنان میتوانند بدون انجام تمامی مأموریتهای فرعی و تمرکز روی مأموریتهای داستانی، The Outer Worlds را در مدت زمان تقریبا ۱۰ الی ۱۵ ساعت تمام کنند (نوع پایان شما در مدت زمانیکه آن را تجربه میکنید، تاثیر گذار است)؛ اما اگر بهسراغ تمامی مأموریتهای فرعی بروید، The Outer Worlds میتواند ۲۰ الی ۲۵ ساعت محتوای سرگرم کننده را در اختیار شما قرار دهد. بهعبارتی آبسیدین روی کیفیت مأموریتها تمرکز کرده است و آن را به کمیت ترجیح داده است. درکنار بخش داستانی و گیمپلی، گرافیک بازی The Outer Worlds در سطح بسیار خوبی قرار دارد. با اولین نگاه به صفحه بارگذاری، طراحی کاراکترها و محیطهای هلسیون، یاد بازیهای Bioshock و Fallout میافتید. آبسیدین اینترتینمنت با الهام از طراحیهای بصری این دسته از بازیها، سعی کرده جلوههای بصری آشنایی را بهتصویر بکشد. البته نوع نمایش رنگبندیها در محیطهای بازی، موردی است که باعث متمایز شدن The Outer Worlds شده است. جدا از مشکلات مربوطبه طراحی دشمنان و همچنین نقاط قوت در طراحی مأموریتها، آبسیدین سلاحهای مختلفی را برای بازیکنان طراحی کرده است که هرکدام از آنها دستهبندی مخصوصبه خود را داشته و بازیکن میتواند باتوجهبه شیوه بازی کردن خود، آنها را انتخاب کند.
همچنین طراحی ۶ همتیمی که هرکدام از آنها شخصیت، گذشته و مهارتهای مخصوصبه خود را دارند، باعث شده تا جذابیت مبارزات بیشازپیش افزایش پیدا کند و مدام بین آنها سوییچ کنید تا به نحوه بازی کردن خود تنوع دهید. همچنین طراحی تعداد دشمنان باتوجهبه محتویات گیمپلی، در جایگاه مطلوبی قرار گرفته است. محیطهای بازی هم بهگونهای طراحی شدهاند که بازیکن در هرکدام از آنها بتواند تجربهی متفاوتی را کسب کند. از محیط شهری گرفته تا محیطهای جنگلی و کویر مانند The Outer Worlds، همگی منحصربهفرد هستند و زیستگاه مخصوص خود را دارند. از نظر موسیقی، The Outer Worlds محصولی نیست که بهواسطه موسیقیهای مختلف و جذاب گوش شما را نوازش کند، اما صداگذاریهای محیطی و دیالوگهایی که بین همتیمیهای شما ردوبدل میشود، باعث شده تا کمبود موسیقیهای بازی حس نشود.
The Outer Worlds جزو آن دسته از بازیهای نقشآفرینی است که تمامی هواداران این دسته از بازیها، باید آن را تجربه کنند. بااینکه این بازی در طراحی دشمنان از نظر عملکرد و مبارزه ضعیف عمل کرده است، اما مبارزات بهلطف سیستم غنی ارتقای شخصیت، همچنان لذت بخش است و میتوانید بهلطف یک داستان جذاب، لحظات سرگرم کنندهای را تجربه کنید.