بازی Dishonored اثری بود که موفقیت آن یکی از شگفتیهای نسل هفتم به شمار میرفت. حال در نسل هشتم هم قسمت دوم این سری عرضه خواهد شد و با توجه به اطلاعات منتشر شده، باید منتظر یک شگفتی دیگر باشیم.
قبل از موفقیتهای چشمگیر بازی Dishonored در کسب نمرات عالی و جلب توجه منتقدان، کسی فکرش را هم نمیکرد که این اثر تا این اندازه عالی عمل کند. بازی نهتنها از نظر میانگین نمرات عملکردی فوقالعاده داشت، بلکه مردم هم بهشدت عاشق آن شدند. فروش بازی آنقدر خوب و قابل توجه بود که استودیو بتسدا (Bethesda) رسما اعلام کرد که این اثر به یک مجموعهی جدید در کلکسیون بازیهای آنها تبدیل شده است. با این تفاسیر، استودیوی سازندهی بازی، یعنی آرکِین (Arkane Studios)، کارش را عالی انجام داده بود. آنها با خلق یک بازی مخفیکاری ناب، همراه با گیمپلی عالی و در کنار آن، ایجاد یک اتمسفر درگیر کننده برای اثر خود، Dishonored را به یکی از برترین بازیهای نسل هفتم تبدیل کردند.
در E3 سال گذشته بر هیچ شخصی پوشیده نبود که بتسدا یکی از بهترین کنفرانسهای چند سال اخیر این نمایشگاه مهم را اجرا کرده است. یکی از بازیهای شگفتانگیزی که در این کنفرانس معرفی شد، چیزی نبود جز قسمت دوم Dishonored. امیلی کالدوین، آن دختر درمانده و بیچارهای که وارث ثروت و تخت خاندانش بود را به خاطر دارید؟ او حالا بزرگ شده و نهتنها به کمک کسی نیاز ندارد، بلکه با هیچ شخصی هم شوخی ندارد. بعد از شروع شدن یک کودتا، او از شهر دانوال (Dunwall) خارج شد تا روزی به آن جا بازگردد و انتقام خودش را بگیرد. شهبانوی قصهی بازی سعی دارد در سکوتی خونین پا جای پای پدر خود بگذارد تا بتواند افراد پلیدی را که در این شهر حکومت میکنند برای همیشه از میان بردارد.
در این مقاله به شهر لیون در کشور فرانسه سفر میکنیم؛ جایی که استودیو آرکین، سازندهی قسمت دوم Dishonored، در آنجا واقع شده است. در این قسمت در نقش امیلی ظاهر خواهیم شد؛ شخصی که باید امپراطوری آیلز را دوباره شکل دهد. البته فراموش نکنید که شخصیت قبلی بازی هم بازگشته است. امیلی یا کورو؟ با کدام یک در کودتای خونین همراه خواهید شد؟
15 سال بعد..
شاید پیش خود بگویید که کورو آتانو (Corvo Attano)، شخصیت محبوب شمارهی قبل، چرا باید به این زودیها نقش شخصیت اصلی را با یک نفر دیگر تقسیم کند. او یکی از شخصیتهای دوستداشتنی با مهارتهای بسیار بالا بود. همچنین ماسک فوقالعاده جذاب و رفتارهای جدی و بعضا خشونتآمیز او باعث شد تا این کارکتر، خیلی سریع بهعنوان یکی از شخصیتهای محبوب در نسل هفتم مطرح شود. با این تفاسیر، چرا استودیو آرکِین به این زودیها نقش این شخصیت را با حضور یک کارکتر دیگر کمرنگ کرده است؟ این استودیو دلیلی موجه دارد.
چند ماه پس از عرضهی اولین قسمت این بازی، سرپرست گروه خلاقیت استودیو آرکین متوجه این موضوع شد که میتوان بازی را به آیندهای نهچندان دور برد. رافائل کولانتونیو (Raphael Colantonio) و هاروی اسمیت (Harvey Smith)، کارگردانان بازی، سعی دارند تا با بردن فضای اثر به آینده، شخصیت جذاب و جدید امیلی را وارد بازی کنند. اسمیت در اینباره میگوید:
هرگز نمیتوانستیم از فکر کردن در مورد آن دختر ۱۰ سالهای که سعی داشتیم او را توسط کارکتر اصلی بازی نجات دهیم دست برداریم. او کسی بود که حرکات و رفتارش با توجه به سبک بازی بازیکنان تغییر میکرد. مردم فکر میکردند که او قصد دارد نقش یک بچهی مزاحم را ایفا کند؛ اما رفتهرفته در طول بازی، این کودک شروع به تغییر کرد و بسته به کارهایی که شخصیت اصلی انجام میداد، از او حرفها و کارهای غیرقابل پیشبینی سر میزد. اما جالب اینجا بود که وقتی مردم در طول بازی تغییرات را در این کودک میدیدند، سبک بازی خود را بر اساس رفتارهای این دختر تغییر میدادند.
با توجه به این محبوبیت امیلی، سازندگان بازی به این فکر کردند که او پانزده سال بعد به چه شخصیتی تبدیل خواهد شد؟ با توجه به ماجراهایی که برای آن دختربچه، با روحیهی لطیفش، اتفاق افتاد و اتفاقاتی که برای خانواده، سلطنت و کشورش پیش آمد، به نظرتان وضعیت او باید چگونه باشد؟ یک شهبانوی دل نازک و مهربان؟ خیر؛ او تبدیل به یکی از خطرناکترین کارکترهای زن دنیای بازیها شده است.
با توجه به اتفاقاتی که برای او رخ داده است، شخصیت کورو به این فکر افتاد که امیلی نیاز به مهارتهایی برای مراقبت از خود دارد. در این پانزده سال، امیلی با مهارتهایی که از شخصیت محبوب قسمت اول بازی کسب کرد، دیگر یک دختر بیچاره و تنها نیست. حال، او دوست دارد شبها و در تاریکی به پشتبامهای دانوال برود و این مکان را از بدی و شرارت پاک کند. بازیکنان برای پیشروی در بازی دو انتخاب دارند. یکی از این انتخابها امیلی است و توسط او به سمت انتقام گرفتن میرویم؛ انتقام بابت تمام بلاهایی که افراد شیطانصفت بر سرش آوردند. بازیکنان از طرفی دیگر قادر به انتخاب یار قدیمی خود، یعنی کورو، هستند تا همین کارها را با این شخصیت انجام دهند. خوشبختانه بازی کردن از دید امیلی حرکتی مثبت است و از دیدگاه استودیو آرکین تمام نگاهها به این شخصیت بسیار قابل توجه بوده است. با اینکه دو شخصیت برای بازی انتخاب شده است، اما هر کدام در کنار خط اصلی داستان، حواشی خاص خود را خواهند داشت.
با وجود دو شخصیت قابل بازی، شاید پیش خود فکر کنید که استودیو آرکین قصد دارد بخش همکاری چندنفره را در بازی ایجاد کند. اما خیر؛ چنین خبری نیست. به قول سازندهی بازی، Dishonored از جمله آثاری است که بازیکنان باید در آن خوب ببینند، تمرکز کنند، با مخفیکاری پیش بروند و در نهایت، راه و روش خود را پیاده کنند. بخش چندنفره میتواند بهراحتی هستهی اصلی بازی را نابود کند. شاید دو نفر بتوانند این اثر را با همکاری همهجانبه پیش ببرند؛ اما تجربهی اصلی بازی این نیست و تنها بازی کردن در طول داستان، هدف اصلی سازنده است.
امیلی و کورو هر یک سلاحهای منحصربهفرد خود را دارند؛ در نتیجه هر کدام راه و روش قتل خاص خود را روی دشمن پیاده میکنند. همچنین قابلیتهای فراطبیعی این دو نفر کاملا متفاوت است و حتی عکسالعمل آنها نسبت به شرایط داستانی نیز متغییر خواهد بود. بهطور کلی، استودیو آرکین سعی کرده بهجای اینکه یک بخش همکاری دو نفره در بازی قرار دهد، روی دو شخصیت متفاوت متمرکز شود. بهشخصه عاشق این تصمیم و حرکت استودیو آرکین هستم؛ مگر چند استودیو از این تصمیمهای درست و حسابی میگیرند؟ توسط این دو شخص به سمت دانوال خواهید رفت؛ جایی که با آن اتمسفر گذشته فاصله زیادی گرفته است. Wall of Light و Tallboys دیگر وجود ندارند و با از بین رفتن طاعون، بسیاری از مناطقی که در شمارهی اول غیرقابل سکونت شده بودند، حال، حیات در آنها جاری است. اما در کل، بیشتر بازی را در جنوبیترین بخش امپراطوری آیلز، یعنی Serkonan City of Karnaca، خواهید گذراند.
احیای شهر مرده
یکی دیگر از نکات بسیار خوب در قسمت اول Dishonored، محیط و اتمسفر بسیار گیرای آن بود. کار خلق این محیط توسط ویکتور آنتونو و سِباستیِن میتون انجام شده بود. کار آنها به اندازهای خوب بود که از سوی منتقدین، سازندگان و مخصوصا بازیکنان مورد توجه و تحسین واقع شد. در قسمت دوم این اثر هم خلق و طراحی دنیای بازی به سباستین میتون، بهعنوان کارگردان هنری، سپرده شده است و او تمامی بلندپروازیهای خود را در Dishonored 2 پیاده خواهد کرد. میتون برای اینکه بتواند هرآنچه را که در ذهن دارد روی کاغذ به تصویر بکشد از چندین هنرمند اروپایی کمک گرفته است.
طراحی یک شهر و منطقهی جدید برای Dishonored 2 فقط به کشیدن روی کاغذ و سپس حجم دادن به طراحیها ختم نمیشود. گروه هنرمندانی که برای خلق دنیای بازی دور هم جمع شدهاند ابتدا قبل از هر چیز، مسائل مربوط به انسانشناسی و سیاست را مطالعه کردند. آنها ابتدا تاریخ را مرور کردند و همهچیز را با شبیهسازی تاریخ و خیالپردازی دربارهی آن، طراحی کردند. اسباب و اثاثیهی خانهها و عمارتها، سبک معماری شهری و معماری داخلی و خارجی، شیوهی زندگی مردم و نوع پوشش آنها و بسیاری از موارد دیگری که در دنیای این اثر وجود دارد، ابتدا با مطالعه و سپس با خلاقیت به تصویر کشیده شده است. چیزی که اهمیت موضوع را برجستهتر میکند آن است که در خلق این اثر و دنیای آن از هیچ بازی دیگری الهام گرفته نشده است؛ بلکه تاریخ و در کنار آن، هنر و خلاقیت تیم هنری باعث شده تا با یکی از بهترین محیطهای دنیای بازیها روبهرو شویم. میتون در این مورد میگوید:
برای ما هنر به معنی گرافیک نیست. خیلی از مردم ویژگیهای بصری بازی را فقط محدود به چند ضلعیها، سایهزنیها و تکنولوژیهای پیشرفته میدانند. اما حقیقت این است که اگر طراحی یک بازی ضعیف باشد، هیچیک از این موارد گرافیکی، بازی را نجات نخواهد داد.
اما در کنار این موارد، استودیو آرکین دیگر مسائل مربوط به گرافیک فنی و بصری را فراموش نکرده تا کارهای برجستهی هنری زیر سوال نروند. برای این کار، استودیو روی تکنولوژی جدیدی سرمایهگذاری کرده که آن را وُید انجین (Void Engine) مینامد. اعضای استودیو زیرساخت این تکنولوژی را بر پایهی موتورگرافیکی اید تک (id Tech) آماده کردند و سپس گروه مهندسین استودیو توسط این زیرساخت، پلتفرمی خلق کردند که بتواند به بهترین شکل ممکن از پس سبک بصری و هنری منحصربهفرد Dishonored بربیاید. این تکنولوژی یکی از مهمترین بخشهای ساخت دیسآنرد به شمار میرود؛ چرا که باید بتواند تمامی نورپردازیهای واقعگرایانهی بازی را در کنار دنیایی که به سبک امپرسیونیسمی خلق شده است، بهراحتی بارگذاری کند. از همه مهمتر، تکنولوژی فوق در عین حال باید بتواند تمامی نیازهای منحصربهفردی را که توسط بازیکن از طریق گیمپلی خلق و تجربه میشود برآورده کند.
نتیجهی بهدستآمده شگفتانگیز است. شهر دانوال که در خلق آن از سبک معماری انگلستان الهام گرفته شده، شهر ساحلی رویایی کارناکا و شهرهای سوزان جنوبی، نتیجهی فوقالعادهی ادغام هنر بینظیر اروپایی و تکنولوژی منحصربهفرد استودیو آرکین هستند. شهر ساحلی کارناکا یکی از زیباترین سبکهای معماری را در خود جای داده است، اما علاوه بر آن، جنگلهای انبوه، کوههای بلند قامت و ساحل حلالی شکلی که شهر بر آن بنا شده، جذابیت محیط را بیشتر و بیشتر کرده است. یکی از اهداف تیم هنری بازی این بوده که علاوه بر خلق یک دنیای گیرا، محیطهای بازی آشنا و واقعی به نظر برسند و عناصر جذب کننده، مانند رنگآمیزیها، بهخوبی جلب توجه کنند.
سخت یا آسان؟
یکی از چالشهای طراحی بازیها به فعل و انفعالات گیمپلی، نظرها و تجربههای بازیکنان در مورد سختی و آسانی بازی مربوط میشود. درحالیکه Dishonored برای خیلیها یک بازی سخت تلقی میشد، اما طرفداران بازی که بهنوعی استاد کنترل شخصیت کورو شده بودند، از آسان بودن بیش از حد آن گله داشتند. در Dishonored 2 استودیو آرکین گزینههای سختی و آسانی مختلفی را در نظر گرفته تا بازیکنان هر آنچه را که میخواهند انتخاب کنند. اما این موضوع نسبت به بازیهای دیگر کمی متفاوت است. برای مثال، بازیکنان میتوانند تنظیم کنند که در هنگام مخفیکاری و پنهان شدن در گوشه و کنار محیط چقدر «مرئی» شوند. میتوان به صورت واقعی عمل کرد تا شخصیت بازی کاملا مرئی باشد یا آنکه از روش غیر طبیعی استفاده کرد؛ بهشکلی که شخصیت بازی تا حدی نامرئی شود. اما با توجه به ابزارهای جدید و فراوانی که سازندهی اثر طراحی کرده است، اساس و پایهی بازی نسبت به قبل بسیار چالشانگیزتر شده است.
علاوه بر این، Dishonored از جهاتی کمی آسان شده؛ زیرا سیستم ذخیره و بارگذاری سریع نیز در بازی گنجانده شده تا بازیکنان نگرانی زیادی برای از دست دادن مراحلی که گذراندهاند نداشته باشند. یکی دیگر از مسائلی که خیلی از بازیکنان در Dishonored خواستار آن هستند، پشتیبانی از مادسازی است؛ اما استودیو آرکین در حال حاضر در مورد این موضوع سکوت کرده است.
ابزار و سلاح قاتلها
در قسمت اول Dishonored، شخصیت کورو برای گرفتن انتقام نیاز به وسایل خیلی زیادی نداشت. سلاحی مانند پیستول، شمشیر و کمان همراه با ترکیبی از نیروهای فراطبیعی از جمله ابزاری بودند که کورو با آنها قصهی انتقام قسمت قبل را به پایان رساند. این ابزار جنگی در Dishonored 2 هم حضور دارند. اما استودیو آرکین خوب میداند که امیلی و کورو با یکدیگر متفاوت هستند؛ در نتیجه، ابزار جنگی آنها نیز باید متفاوت باشد.
در نگاه کلی، سلاحها به همان سه شاخهی شمشیر، سلاح گرم و کمان ختم میشوند؛ اما از نظر ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند. امیلی یک شهبانو است. با توجه به این مسئله، طراحی و شکل و شمایل سلاحهای او با تجهیزات کورو فرق میکند و با توجه به موقعیت این دختر، ابزار او ظاهری رسمی و برجسته دارند. بازیکنان میتوانند با رفتن به بازار سیاه، ابزار مختلفی را برای ارتقا دادن این سلاحها پیدا و خریداری کنند. در بازی نسخههای مختلفی از سلاحها وجود دارد که شاهکار (Masterwork) نامیده میشود. هنگامی که سلاحهای خود را با ارتقا دادن به حد نهاییشان رساندید، میتوانید نسخهی شاهکار آنها را دریافت کنید. این نسخهها دارای قدرتهای خاصی هم هستند؛ برای مثال، اگر امیلی شاهکار Red Sibilings را انتخاب کند، سلاح او سه تیر به سه جهت شلیک خواهد کرد و با این کار میتوان چند دشمن را به شکل همزمان از بین برد. کورو و امیلی هر کدام شاهکارهایی منحصربهفرد از سلاحهای خود خواهند داشت.
یار قدیمی
با آنکه امیلی شخصیتی جدید و بسیار جذاب است، نباید کورو را فراموش کنیم؛ کسی که در قسمت اول یکی از بهترینها بود. مطمئنا برایتان جالب خواهد بود که بدانید در طول این پانزده سال، کورو چه تغییراتی در رفتار، قدرت و نیروهای فراطبیعی خود داشته است. اما این موضوعات را فراموش کنید. او یک تغییر بزرگ به خود دیده است: کورو در این قسمت، بر خلاف گذشته، صحبت میکند و یک شخصیت صامت نیست. اسمیت در اینباره میگوید:
یکی از مواردی که بازیکنان در مورد نسخهی اول بیان میکنند، سرد بودن شخصیت کورو است. به دلیل این که او یک شخصیت کاملا ساکت و بیصدا بود، هیچ بازیکنی قادر نبود تا عواطف و احساسات او را در برابر صحنههای جذاب و احساسبرانگیز نسخهی اول احساس کند. درخواست و بازخورد طرفداران بازی این بود که او عواطف بیشتری از خود نشان دهد و ما به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه برای اجرای این امر ایجاد صداپردازی برای این شخصیت است.
اسمیت در مورد قدرتهای فراطبیعی هم میگوید:
در قسمت اول Dishonored، یک قدرت وجود داشت و تنها برای آن قدرت نیز امکان ارتقا در نظر گرفته شده بود. اما حالا همه چیز تغییر کرده است. در این قسمت ما قدرتهای فراطبیعی بیشتری خواهیم داشت که تقویت کردن آنها بر اساس سیستم شاخهای یا درختی انجام میشود. بازیکنان قادر هستند تا قدرت خود را از جهات مختلفی، مانند مخفی کاری یا اکشن، ارتقا دهند. هر یک از قدرتها در درختی متفاوت از سیستم ارتقا قرار میگیرند. بعضی از این درختها ابتدا ارتقاهای مستقیم دارند و سپس به آنها شاخ و برگ اضافه میشود و برخی دیگر به صورت گسترده و بههم پیوسته هستند.
البته این قدرتها فقط مختص به مسائل فراطبیعی نمیشوند و دیگر قابلیتهای دو شخصیت بازی هم ارتقا پیدا میکنند. برای مثال، امیلی یاد میگیرد تا به شکل ناگهانی از پشت پنجره و شیشه دشمن را به قتل برساند. قدرت دارک ویژن (Dark Vision) نیز به مرور ارتقا پیدا میکند و مکان دشمنان و خطراتی را که بازیکن را تهدید میکنند اعلام میکند.
فعل و انفعالات
- اسامی بازیگران و صداپیشگان بازی Dishonored 2
برخلاف نسخهی قبل، محیطهای Dishonored 2 اینبار بسیار وسیع هستند. از طرف دیگر، سازندهی بازی قول این را داده که بازیکنان بر اساس داستان و ماموریتها، به تمامی بخشهای این مناطق سَری خواهند زد. استودیو آرکین سعی دارد تا با رویکرد خاصش در طراحی مراحل و ایجاد خلاقیت در آنها، چالشهای زیاد و جذابی را خلق کند. از سوی دیگر در Dishonored بسیاری از بازیکنان از سیستم فعل و انفعالات شکایت داشتند. اگر در بازی همه را میکشتیم، با پایان بد آن روبهرو میشدیم، اگر دست خود را به خون آغشته نمیکردیم، پایان خوب در انتظارمان بود. اما سازندگان این قول را دادهاند که سیستم فوق بسیار پیچیدهتر از این حرفها باشد؛ زیرا تعداد پایانبندیهای بازی افزایش پیدا کرده است. همان اندازه که پایانهای بازی زیاد شدهاند، پیچ و خمهای رسیدن به آنها هم زیاد شده و مطمئنا برای انتقامگیری همراه با امیلی و کورو راه زیادی را پیش رو خواهید داشت.
اما به هر حال باید در ابتدای بازی شخصیت خود را انتخاب کنید. شهبانوی جوان و تیز و فرز، یا کوروی میانسال که با او خاطرات زیادی داریم. هر یک را که انتخاب کنید، دیگر شخصیت اصلی در حاشیه قرار خواهد گرفت. همین موضوع باعث شده که ارزش تکرار بازی بالاتر برود و دوست داشته باشید داستان را از نگاه هر دو شخصیت پیش ببرید؛ زیرا هر کدام دارای شاخ و برگهای داستانی منحصربهفرد خود خواهند بود.